میترامیترا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

فرشته کوچولو ها ی من

خاطره

میترای عزیزم  اکنون که این خاطره را برایت می نویسم شما در خواب خوش هستی  ساعت 12 شب است  مامان جونم باید منو ببخشی که تا الان در ثبت خاطرات قشنگت کوتاهی کردم امیدوارم که جبران کنم و تا جایی که وقتم اجازه بده برات عکس ها و خاطراتت رو به یادگار بذارم . امروز 22 بهمن بود .  شما که با مامان جون بهت خوش می گذره مامان عصمتم که از آبان ماه کارگاه خیاطی برای خودش راه انداخته  و هر روز شما با مامان جونی  هر روز که از مغازه میام  تا صدای زنگ در رو می شنوی بدو بدو به سمت در میای و میپری تو بغل مامان . مامان جون هم  شیرین کاریاتو برام تعریف می کنه وای که چقد با مزه شدی همه چیز می گی مثلا آب - نونو -بابا - مامان - ...
23 بهمن 1393
1